جدول جو
جدول جو

معنی را دنگوئن - جستجوی لغت در جدول جو

را دنگوئن
به راه انداختن، روانه ساختن، فرستادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رو دنگوئن، رو دینگوئن
فرهنگ گویش مازندرانی
رختخواب انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
عقب انداختن، مانع ترقی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جا انداختن استخوان در رفته، جا انداختن حرف یا عملی
فرهنگ گویش مازندرانی
فنی در کشتی بومی
فرهنگ گویش مازندرانی
سرخ شدن، سرخ شدن صورت
فرهنگ گویش مازندرانی
صاف شدن و ته نشین شدن مایعات
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن بستر، استخوان در رفته را به حالت اول در آوردن، حرف
فرهنگ گویش مازندرانی
خون راه انداختن، به کار خطرناکی مبادرت ورزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی